imam mahdi2

 

علامه حلی شب جمعه ای به زیارت امام حسین علیه السلام میرفت. ایشان تنها بر روی الاغی سوار شده بود و تازیانه هم در دستش بود. در بین راه شخص عربی پیاده به همراه علامه راه افتاده و با هم مشغول صحبت شدند. وقتی مقداری از راه را رفتند علامه متوجه شد که این مرد شخص دانایی است. بنا بر این در مورد همه مسائل علمی باهم صحبت کردند و علامه بیشتر متوجه میشد که این مرد دارای علم و فضیلت بسیاری است. علامه مشکلاتی را که در علم برایش پیش آمده بود را یکی یکی از ایشان سوال میکرد و آن شخص همه آنها را جواب میفرمود تا اینکه به مساله ای رسیدند که آن شخص فتوایی داد ولی علامه آن فتوا را رد کرد و گفت : در مورد فتوای شما حدیثی نداریم.

آن مرد گفت: حدیثی در این مورد شیخ طبرسی در کتاب تهذیب بیان کرده است و شما از اول کتاب تهذیب فلان قدر ورق بزنید و در فلان صفحه در سطر چندم این حدیث را مشاهده خواهید نمود. 
علامه تعجب کرد که این شخص چه کسی است. آنگاه علامه از آن شخص پرسید: آیا در زمان غیبت کبری میتوان امام زمان علیه السلام را زیارت کرد یا نه؟
در این هنگام تازیانه از دست علامه افتاد و آن شخص بزرگوار خم شد و تازیانه را برداشت و در دست علامه گذاشت و به علامه فرمود: چگونه صاحب الزمان را نمیتوان دید در حالی که دست او در دست تو است؟
پس علامه بی اختیار خود را از حیوان پایین انداخت تا پای آن حضرت را ببوسد و بیهوش شد. چون به هوش آمد کسی را ندید. به خانه برگشت و آن حدیث را در همان صفحه وسطری که حضرت نشان داده بود ملاحظه کرد.
منبع: ملاقات علمای بزرگ اسلام با امام زمان علیه السلام؛ واحد تحقیقاتی گل نرگس



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: